سید مهدی طالبی| روسیه در جریان جنگ اوکراین با چند دشواری روبهروست.

نخست آنکه بهطور مستقیم با عاملان جنگ روبهرو نیست تا بتواند با ضربه مستقیم آنان را از پیگیری نقشههایشان علیه خود بازدارد. حملاتی که تاکنون صورت گرفتهاند نیز قدرت لازم برای ارسال یک پیام غیرمستقیم معتبر را نداشتهاند.
دوم آنکه طولانی شدن جنگ باعث فرسایشی شدن جنگ برای طرفین شده است. روسیه همواره با پیامدهای این جنگ از جمله رساندن تدارکات مداوم به جبهههای گسترده و بسیج صدها هزار نیرو روبهروست.
سوم نیز آنکه به نظر میرسد مسکو از نظر تسلیحات متعارف به مشکلاتی برخورد کرده است. مسکو در جریان جنگ اوکراین نسبت به وسعت جنگ با کمبودهایی در حوزه شناسایی اهداف و همچنین دسترسی به تسلیحات دقیق برای نابودی آنها مواجه است و از سوی دیگر نیز بهطور کامل قادر به بهرهگیری از تسلیحات متعارف معمول و غیردقیق خود مانند آتشبارهای راکتی و توپخانهای در خطوط درگیری نیست. این عوامل روسیه را به اقدامی سوق خواهند داد که میتواند منجر به استفاده مسکو از تسلیحات خاص با قدرت تخریب بالا شود. در این حوزه البته یک گام عقبتر از تسلیحات هستهای، روسها به تسلیحات گرمافشاری نیز دسترسی دارند. روسها در سال 2007 یک بمب گرمافشاری با 7 تن وزن آزمایش کردند که قدرتی معادل 44 کیلوتن تی.ان.تی داشت. این بمب پاسخی به آزمایش بمبی مشابه در سال 2003 توسط آمریکا بود. بمب روسی اما وزن کمتری نسبت به نمونه آمریکایی دارد و قدرتش هم چهار برابر آن است. روسیه میتواند از این بمب در اوکراین بهره بگیرد اما اشکالاتی در حوزه پرتاب و شدت تخریب آن، احتمالا مانع انجام آن است. با وجود آنکه «پدر همه بمبها» قدرت زیادی دارد اما قدرتش نسبت به تسلیحات هستهای معمولی بسیار کمتر بوده و هراسافکنی آنان را ندارد. از سوی دیگر وزن زیاد این بمب پرتاب آن را تنها توسط بمبافکنهای سنگین میسر میسازد. در شرایطی که جنگندههای روسیه به راحتی قادر به عملیات بر فراز اوکراین نیستند استفاده از این بمبافکنهای بهشدت بزرگ کاری مخاطرهآمیز خواهد بود. بر همین اساس استفاده از چنین تسلیحاتی شاید منتفی باشد و در صورت به کارگیری نیز نتیجه مورد نظر را به بار نخواهند آورد. آنچه روسها در نگاه خود دارند بهرهگیری از تسلیحات هستهای است.
این تسلیحات در دو شاخه قابل دستهبندی هستند. نخست تسلیحات هستهای تاکتیکی که قدرت کمی داشته و برای انهدام کامل نقاط تجمع دشمن و پایگاههای بزرگ و فرودگاهها به کار میروند. برخی از تسلیحات هستهای در سطحی برای امور تاکتیکی طراحی شدهاند که توسط توپخانه شلیک شده و دشمن را در خط مقدم یا خطوط پشت آن مورد هدف قرار میدهند.
یک نمونه بسیار جالب از این تسلیحات سامانه اتمی «دیو کروکت» است. این سامانه در پشت یک جیپ حمل شده و شامل بمبی به وزن 34 کیلوگرم با قدرت 20 تن تی.ان.تی است. دقت این بمب کمتر از 50 متر است و بردی نزدیک به 3 کیلومتر دارد. اندازه آن نیز تقریبا مانند یک هندوانه است.
دسته دوم اما تسلیحات هستهای استراتژیک هستند که شامل تسلیحات هستهای بسیار قدرتمند و همچنین تسلیحات هیدروژنی میشوند. این تسلیحات تاثیراتی عظیم بر محل اصابت داشته و میتوانند محدودههای شهری وسیعی را بهطور کامل منهدم کنند؛ درحالیکه برای تخریب کامل یک شهر بزرگ به دهها سلاح هستهای تاکتیکی نیاز است.
روسیه احتمالا با بهرهگیری از تسلیحات هستهای تاکتیکی به یک یا چند پادگان یا فرودگاه ارتش اوکراین حمله خواهد کرد. از نگاه مسکو، هراسی که این تسلیحات هستهای ضعیف میآفرینند برای پایان جنگ اوکراین کافی خواهند بود. با تخریب پادگانها و فرودگاههای ارتش اوکراین تمام نظامیان حاضر در آن در یک روز کشته خواهند شد موضوعی که هضم آن را توسط ارتش اوکراین دشوار میسازد. کشته شدن یک هزار نظامی در یک ماه قابل هضم است اما از بین رفتن آنها در عرض چند ثانیه میتواند روحیه نظامیات اوکراینی را تضعیف کند.
اگر این پادگاه در اطراف شهری کمجمعیت واقع شده باشد با آواره شدن ساکنان آن، هراسافکنی روسیه به جامعه اوکراین رسوخ بیشتری خواهد یافت. هرچند تجربه آوارگی 13 میلیون تن اوکراینی این مساله را عادی ساخته است اما آوارگان هستهای که نیازمند مراقبتهای ویژهای هستند، طنین سنگینی در جامعه اوکراین خواهد افکند.
در حوزه تسلیحات هستهای تاکتیکی روسها دست برتر را دارند زیرا از 2000 نوع از این سلاح بهره میگیرند، درحالیکه آمریکا تنها 200 سلاح هستهای تاکتیکی دارد که نیمی از آنها در اروپا مستقرند. این آمارها هرچند در ظاهر دست برتر مسکو را در جنگ هستهای محدود نشان میدهد اما حکایت از قدرت بالاتر زرادخانه هستهای آمریکا در جنگ استراتژیک هستهای دارد؛ موضوعی که درصورت ورود واشنگتن به درگیریهای مستقیم به زیان روسها خواهد بود.